نام:

اينجانب خسرو صحّاف فارغ التحصيل معماري بسال 1373 از دانشگاه علم و صنعت ايران بوده و در حال حاضر دانشجوي دوره دكتري معماري در واحد علوم و تحقيقات تهران و مدرس دانشكده معماري دانشگاه آزاد اسلامي مشهد مي باشم.وب لاگ خانه ايراني فعاليت خود در زمينه مباحث معماري از سال 1383 آغاز نموده است.

شنبه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۸۴

معماری معاصر مشهد

مقدمه ؛
همانطوریکه در خصوص پروژه" بررسی آثار معماری معاصر مشهد "گفتیم ، شرط ورود به حوزه عملی این پژوهش ، مطالعات آزمایشی (Pilot) برای تنظیم پروپزال (Proposal) این تحقیق می باشد . لذا مطالبی که ارائه می شود ، به نوعی طرح و بررسی مسائلی است که در تنظیم پروپزال نهایی موثر می باشند .

پرسش آغازین پژوهش ما این است ؛ وضعیت معماری امروز مشهد چگونه است ؟ و آیا مسئله (Problem)ما عدم اطلاع از وضعیت معماری معاصر مشهد است ؟
شاید بتوان معماری معاصر مشهد را از دو جنبه معلول ،عوامل زیر دانست ؛

الف :معماری زیر مجموعه و بازتاب مسائل اجتماعی و فرهنگی است . (عام)
- در اینجا ، موضوع به علت پیوند فرهنگ و معماری و به نقل قول از صاحب نظران این رشته ( یورگ گروتر اعتقاد دارد ؛ هر جامعه ای با هر سیستمی که اداره شود وهر نوع ایدئولوژی که برآن حاکم باشد،دارای اهداف و آرمانهای خاص خود می باشد.وظیفه اصلی فرهنگ نمایش این ایده های ذهنی به وسیله نمود اشکال عینی است.درفرآینداین استحاله، معماری نقشی اساسی به عهده دارد .هر بنایی به عنوان جزیی از فرهنگ معماری این وظیفه را دارد که یک اندیشه ذهنی را از طریق فرم ظاهری خودعینیت ببخشد و به این ترتیب نمودی خواهد بود برای سنجش این فرهنگ _کتاب زیباشناختی در معماری . ) امری بدیهی به نظر می آید و معماری معاصر را نمی توان فارغ از بینشها و چالشهای نظری معاصر دانست .
چاره کار در کجاست ؟ و به فرض اینکه مسائل معماری به خارج از معماری کشیده شده اند می بایست کدامیک از موارد زیر را بپذیریم ؛
اول : معماری را آنقدر گسترده و چند وجهی فرض کنیم ،تا اینکه بتواند به دخالت در همه امور بپردازد و در حوزه های گوناگون سرمایه گذاری کند . منظور از سرمایه گذاری ،صرف انرژی ،وقت ،هزینه اقتصادی و انگیزه برای حضور معماری در همه عرصه هاست ، بطور مثال آوردن حوزه های بنیادی و نظری مباحث فلسفی و اجنماعی و یا اقتصادی به معماری از طریق سرفصلهای آموزشی و یا دخالت معماری و معماران در حوزه های مدیریتی و سیاستگذاری برای اداره امور کلان کشوری و سایر موارد است.(معماری در مرکز )
دوم :و یا به علت فقدان تخصص و تخصصهای مورد نیاز برای دخالت و مشارکت ، معماری به کناری رفته و در انتظار بهبود شرایط خارج از خود به روزمرگی و یا حرکتهای موردی و مقطعی بپردازد. (معماری در حاشیه )

ب :معماری مشهد جزئی از مجموعه معماری معاصر می باشد که در اینجا (مشهد ) نقطه شروعی ندارد .( خاص )
- در خصوص پیرو بودن معماری مشهد و دنباله روی آن از الگوهای بالا دست نیزمی توان مجدداً به ریشه های این مطلب در بند الف متکی بود که این خود از مورد دوم بند الف به نوعی تبعیت می کند ، ولیکن در اینجا نمی خواهیم ، خود را در گیر کل نگری و به حاشیه رفتن نماییم ، بلکه با مکانیزم حرکت از جز به کل به سراغ الگوهای بالادست و بالادست تر رفته و به لحاظ شکلی و کالبدی مسئله را پیگیری می کنیم. در کشور ما و شاید در بسیاری از ممالک دیگر ، پایتختها (Capital) مبدا و الگوی عمومی زندگی در شهرهای بعدی هستند و همینطور شهرهای بعدی برای شهرهای بعدی تر و نهایتاً تا روستاها . پس دور از ذهن نمی باشد که برای شناسایی معماری معاصر به معماری پایتخت و معماری عمومی کشورمان نظری داشته باشیم ، که البته به دلیل همین شرط سلسله مراتبی نمی توان نقطه آغاز را در تهران دانست و طبعاً الگوهای شکلی و فرمی این قالب مطلقاً در پایتخت طرح و ایجاد نمی شوند . بررسی پیچیده و دشواری در پیش است ، بخصوص زمانی که مجدداً به سراغ موضوعات غیر معماری مداخله گر در معماری برویم (فرهنگ و بینش زمانه ) . ولیکن در اینجا سعی برآن داریم که با پذیرش سهم و وزن عوامل مرتبط و مداخله گر ،فقط از طریق تیپولوژی اشکال و فرمها ، ریشه های صوری معماری را بازخوانی و مرور کنیم ، شاید از این گذر به نتایج با اهمیت و با ارزشی دست یابیم .
بهرشکل مباحث مربوط به نماد و نشانه شناسی نیز در این مقوله قرار می گیرند و یافتن ذخائر فرمی و شکلی معماری معاصر که به صورتهای دگرگون شده (Deformation) و به علل گوناگون به این مرز و بوم می رسند و تحت تاثیر خرده فرهنگها و تمایلات حرفه ای و غیر حرفه ای معماری به اشکال نهایی رسیده و در پیش چشم جامعه قرار می گیرند ، خود گواهی است از تغییرات تدریجی و پیوسته مبانی زیباشناسی و پسند عمومی از معماری به سمت جامعه .
خلاصه اینکه جابجایی و تغییر سلیقه مخاطبین امروز معماری و رویکرد ایشان به فرمها و اشکالی که شاید در گذشته حتی مورد توجه هم نبوده اند ، را می توان ( حداقل بصورت بخشی ) ناشی از تاثیر پذیری جامعه از معماری دانست (اثبات وجودی معماری ) .

همانطوریکه در مقدمه این بحث گفتیم ، این مطالب کاملاً جنبه آزمایشی داشته و بسته به اعلام نظر و مشارکت علاقمندان ، سیر طبیعی رو به نتیجه خود را طی خواهد کرد ، لذا از طرح کلیه نظرات و پیشنهادات استقبال می کنیم .

شنبه 24 اردیبهشت 84

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی